تولد آریانا
قند و نباتم سلام ..... درکمال خوشحالی الان کله برو بکسو به طاق کوبیدم ،باباو دخترا رو میگم-فرستادمشون پارک هرچی گفتن تو هم بیا دیدم سرماخوردگی نمیذاره خواستم در نبود زلزله یه کم بخوابم اما آرامش خونه رو بخوای با خواب تموم کنی حیفه در مقابل وسوسه این وب هم کم آوردمو نشستم پاش از دیروز برات بگم عزیز دلم که رفته بودیم خانه عمه مهناز تولد آریانای سه ساله با اینکه یکسال تفاوت سنیتونه ولی خیلی کم با هم کنار میاید دو تاتون "من"هستید و حکم دو من در هیچ مملکتی نگنجد،البته با پا در میونی بچه های دیگه و هلیا جون سعی کردیم کمتر پرتون به هم بگیره،بعد از شام هم با آهنگ با بچه ها خوب همراهی کردی یه کاری هم ابداع کرده بودی با چشمای بسته میرقصیدی خو...
نویسنده :
مامان وانیا
15:11